تغییر رمز گوشی زوج جوان را به دادگاه کشاند
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۱۲۹۸۰
همسر شاکی در دادگاه گفت: اگر ایشان ریگی به کفش ندارد چرا نصف شبها گوشی به دست در حال پیام دادن است؟ چرا برای گوشیاش رمز گذاشته است؟ چرا مدام رمز گوشیاش را تغییر میدهد؟
به گزارش مشرق، نخستین روزهای مهر بود و ترافیک صبحگاهی پایتخت بیشتر از قبل با اعصاب و روان رانندگان و مسافرانی که برای رسیدن به مقصد عجله داشتند بازی میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زن جوان که از این رفتار سرد شاکی شده بود، گفت: بابک چرا دست از این رفتارت بر نمیداری؟ ناسلامتی من همسرت هستم دشمنت که نیستم. اما مرد بدون توجه به راهش ادامه داد و در طبقه اول سمت راست وارد اولین شعبه شد. ابلاغیه را نشان داد و با اجازه قاضی روی صندلی نشست.
به محض اینکه قاضی علت حضورشان را پرسید، بابک گفت: حاج آقا من دیگر از دست این زن و رفتارهایش خسته شدهام. مدام باید بابت گناه نکرده مجازات شوم. او بیماری روحی دارد. توهم دارد و فکر میکند من به او خیانت میکنم. هنوز یک سال نشده که ازدواج کردهایم اما جانم را به لبم رسانده است. حتی جرأت ندارم در خانه گوشی تلفن را به دست بگیرم هر کسی تماس میگیرد به من میگوید صدایش را بذار روی بلندگو ببینم کیه و چی میگه؟ هر جا که میروم باید به او گزارش کامل بدهم آنقدر تماس میگیرد که دوستانم مرا مسخره میکنند. اگر هم جوابش را ندهم به خانه که برگردم باید جنگ و دعوا داشته باشیم.
قاضی رو به زن جوان کرد و گفت دخترم حرفهای همسرت را قبول داری؟ سارا گفت: هرگز قبول ندارم. من یک زن هستم و حسم اشتباه نمیکند. ضمن اینکه چرا لباسهای یک مرد باید بوی عطر زنانه بدهد؟ چرا باید به من بیتوجهی کند؟
سارا از جای خود بلند شد و رو به بابک کرد و گفت: اگر ایشان ریگی به کفش ندارد چرا نصف شبها گوشی به دست در حال پیام دادن است؟ چرا برای گوشیاش رمز گذاشته است؟ چرا مدام رمز گوشیاش را تغییر میدهد؟ چرا برای شبکههای اجتماعیاش رمز گذاشته است؟ آقای قاضی من و بابک با عشق ازدواج کردیم. من عاشق همسرم هستم اما چرا پنهانکاری میکند؟ چرا پیامهایش را پاک میکند؟
در این هنگام بابک گفت: حاج آقا هر کسی برای خودش یک حریم شخصی دارد. ازدواج کردهام اما دلیل نمیشود به حریم شخصی همدیگر وارد شویم. من در تلفن همراهم مطالب و اطلاعاتی دارم که نمیخواهم کسی از آن باخبر شود. دلیل نمیشود که به همسرم خیانت میکنم. شاید یک سری موارد خانوادگی باشد که نمیخواهم همسرم بداند یا مربوط به کارم باشد و نیازی نیست او اطلاع داشته باشد به همین خاطر وقتی متوجه شدم همسرم مدام گوشیام را بررسی میکند رمزش را تغییر دادم. حالا ایشان با همین دلیل درخواست طلاق داده است. از این گذشته دیگر از کارهایش خسته شدهام و اگر طلاق میخواهد من هم حرفی ندارم.
این حرف بابک باعث شد سارا با عصبانیت و قیافهای حق به جانب اعتراض کند. بعد در حالی که نمیتوانست لرزش دستان و صدایش را کنترل کند گفت: میخواهی من را طلاق بدهی؟ باشه اما تمام مهریه ۸۰۰ سکهام را از تو میگیرم تا متوجه بشوی سزای خیانت چیست؟
قاضی که متوجه لجاجت و اختلاف بین این زوج شده بود درحالی که آنها را به آرامش دعوت میکرد، گفت: بهتر است دو ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر مشکلتان حل نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری پژوهشگر حقوق
زوجهای جوان باید برای حل مشکلات خود راه گفتوگو را باز کنند نه اینکه با بحث و جدل اوضاع را پیچیدهتر کرده و با ایجاد تنش بین خود طلاق عاطفی ایجاد کنند که در نهایت به طلاق قانونی برسد.
سارا و بابک دچار یک بحران عاطفی شدهاند. تغییر رمز گوشی و سایر رفتارهای بابک باعث شده همسرش به او بدبین شود و متأسفانه شوهر به جای شفافسازی و رفع این شک و شبهه به تنشها دامن زده است.
اگر این زوج جوان زندگی خود را بهصورت کاملاً شفاف و با صداقت بسازند امکان دارد این رابطه دوباره به حالت عادی و حتی به اوج آغازین خود برگردد وگرنه با این رویه و این سبک از زندگی که هر کدام با لجبازی برای خودشان زندگی کنند راهی جز طلاق برای آنها وجود ندارد.
منبع: روزنامه ایرانمنبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز قیمت گوشی گوشی موبایل زوج جوان دادگاه اخبار حوادث حوادث خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت رمز گوشی گوشی اش زن جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۱۲۹۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انگیزه برای قتل زن مورد علاقه با ۱۹ضربه چاقو در خیابان بالاشهر
رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
روزنامه ایران نوشت: مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.
شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما ۱۹ ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد. اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود.
با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
۵ ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر ۱۰ پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که ۱۹ ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.